خشاب خنده
این کتاب با تحقیق و مصاحبه جناب آقای محمدعلی میرابزاده و بازنویسی آقای مجتبی جمالی تبار نگاشته شده است و تصویرگری خانم زینب قانعی به سبک کاریکاتور به جذابیت هرچه بیشتر آن کمک کرده است. نشر رسانه قرن، آن را به چاپ رساندهاست.
درباره کتاب
کتاب دربردارنده خاطرات و حکایات کوتاه از جانبازان انتظامی است که با محتوای شوخی و طنز و با نثری شیرین و روان روایت شده است. سبک داستانهای این کتاب از نوع داستان کوتاه بوده و به هنگام مطالعه، شما را خسته نمیکند. تمامی روایتها کوتاه و هر داستان، روایتی مجزا از دیگر داستانها دارد.
برشی از کتاب
نگهبان بلند فریاد زد: "طالبی رو بردند، دزدیدند، بدویید!" طالبی را دزدیدند، با هزار بدبختی خریده بودم تا دورهمی با بچه ها بخوریم. امان از دست این احمد! طالبی تگری خنکی که در آن هوای سوزان حسابی میچسبید.
بیست وپنج نفر از بچه ها در آن سکوت مطلق منطقه، دنبال احمد میدویدند: "وایسا، بگیریمت دمار از روزگارت درمی آریم!"
عراق صدای ما را شنیده و هرچه را داشت و نداشت و قرض کرده بود، روی سر ما ریخت. فکر کرده بود آماده جنگ شده ایم. آن شب از یک طرف عراق خمپاره می زد و از طرف دیگر ما بهدنبال طالبی می دویدیم!