پرش لینک ها

امضای خانم جان

نویسنده:

محمد جواد کاشانی

مدیر هنری:

امیرحسین فتحعلی‌زاده

گرافیک داخلی:

محمد کاظم شمسائی

چاپ:

اول / 1401

تحقیق و مصاحبه:

موسسه فرهنگی هنری شهدای فراجا

طراح جلد:

امید کردی

شابک:

978-622-94278-3-5

تیراژ:

1000

این کتاب درباره‌ی شهدای انتظامی قم ، نوشته محمد‌جواد کاشانی است.  کتاب درسال 1401 توسط نشر رسانه قرن به چاپ رسیده‌است.
درباره کتاب
این کتاب روایتی بی‌پیرایه از خاطرات زندگی بزرگ مردان این مرز و بوم است. کتاب در دو فصل همسایگان حرم و زائرین حرم به بیان خاطرات چنیدن شهید از زبان خانواده و دوستان پرداخته است.
بخشی از متن کتاب
همیشه بعد از نمازهایش می‌گفت: «به دماء الشهدائنا. » یک‌بار گفتم: «هاشم! تو من رو دوست داری؟ » گفت: «بله! خیلی هم دوستت دارم. » گفتم: «اگه من رو دوست داشتی، دعا نمی کردی شهید بشی! » در جوابم گفت: «خانم! من لیاقت و سعادت ندارم شهید بشم. من خیلی دوست داشتم دوران جنگ شهید بشم؛ ولی نشد. الان هم دوست دارم مثل جدم، امام حسین(ع) شهید بشم. »
موقع شهادت هم تیر به گلوی هاشم خورده بود. وقتی سردارهادیانفر نحوه‌ی شهادتش را تعریف می‌کرد، بین صحبت هایش گفت: «سید مثل جدش، امام حسین(ع)  شهید شد. اول اشهدش رو گفت و بعد هم هرچه می‌خواست بگه، حنجره ش خِرخِر می کرد و خون از گلوش بیرون می‌زد.

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.